آخي ياسي مرخص شد ...
گفتم؟يادم ني...
حالا شاهينم كه اينهو پروانه...
دورش ميگرده...
مثلا ميخواد بگه خيلي مهمي...
آره جون عمش...
ديگه هيشكي ندونه من كه ...
ميدونم...
ديروز با نيزي رفتيم پيش ياسي...
خداروشكر حالش خوبه...
شاهينم دكش كرديم...
فرستاديمش دنبال نخود سياه...
البته خدا ميدونه كجا رفته؟؟؟؟؟؟؟؟
من-سييييييييييييييييييييييييييييييييلام ياسي جون خولم...
ياسي-دستت درد نكنه حالا ما شديم خل ديه آره؟؟؟؟
عسيسم هر كي خودكشي كنه...
-از نظر من خله...
ااااا والكي ول كن ديه تونم ...
آق شاهين با دست پر بيامد ...
وااااااي علوس خانوم تشريفات بياوردن...
ااا والكي جون خجالت زدم نكن....
يعني دوست داري علوس شي شاهين؟؟؟
چرا كه نه ...
-به شرطي كه يه شوهري اينهو داجته باشم...
اوهوكي چه خوش اشتها...
-من بايد خر شم تورو بگيرم...
وا مگه چمه والكي جون؟؟؟؟
چت ني مادر ؟؟؟؟
منگل نيستي كه هستي ...
-شوهر ذليل نيستي كه هستي...(منظور به ياسي بود كه زن ذليله)
تازه يه چيز ديگه هم ميخوام بگم اينجا جاش ني...
-وگرنه همچينكي حالت .... ميره تو كوزه
بي خي والكي جون من از خير شوهر كردن گذشتم...
بهتر همون زن بگيرم...
.
.
.
بالاخره با هزار تو بميري ... بازم تو بميري ...
انداختيمش بيرون...
والكي چي ميخواستي بگي كه گفتي اگه بگم...
هيچي ول كن ياسي جون مهم نبود خواستم شوخي كنم...
آخه شاهين جدي گرفت...
خب اون كم داره تو كه كم نداري...
.
.
.
هوچي يكمكي حرفيديم كه +18 بيخيالش...
بعدم اومديم بيرون كه...
همون موقع پارسا و اميد زنگيدن...
ما داريم ميايم خانووووووووما...
واي بازم اين 2تا آويزون...
ولي حالا خودمونيم...
كلي خوشحال شديم اومدن...
2كلوم درد و دل
يه روزي اومد و يه روز رفت
خيلي دوسش داشتم و دارم...
با اينكه كم پيشم بود بد جور تو دلم جا شد...
بهترين و خوشگلترين برادر رو زمين بود...
من از اونايي نيستم كه تو زندگيم...
شكست عشقي خورده باشم...
ولي يه شكست بد تو زندگيم خوردم...
اونم از دست دادن برادري كه هنوزم زنده است ...
نفس ميكشه ولي نميبينه... نميشنوه... حرف نميزنه...
خدايا لحظه لحظه بودنش برام ...
خاطره شده...
وقتي اون رفت ...
همه چيم رفت...
عشق مادرم ...
اعصاب پدرم...
خيلي دوسم دارن...
همه چي واسم ميزارن...
از جون و دل ....
ولي اي كاش تنها پايه ي شكسته ي زندگيمونم...
درست شه ...
خدايا ...
.
.
.
.
بيبخشيد خوجلا دلم گرفته بود گفتم يخده وا شه نظر ندين دعا ميكنم...
شپش بزارينا قفون همگي فهلاني باباي 
:: بازدید از این مطلب : 546
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
